وبلاگ ادبی شاعرانه های حادثه

نشر اشعار،آثار،کتاب ها و مقالات علی احمدی (بابک حادثه)

وبلاگ ادبی شاعرانه های حادثه

نشر اشعار،آثار،کتاب ها و مقالات علی احمدی (بابک حادثه)

وبلاگ ادبی شاعرانه های حادثه

آشنایی با اشعار ، آثار ، کتاب ها ،مقالات و فیلمنامه ها و سایر اسناد ادبی تالیف شده توسط علی احمدی ( بابک حادثه)

دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
بایگانی
آخرین مطالب
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

آخرین مطالب

بر مزارم جای حلوا جام می قسمت کنید 
دوستان زینهار کز این ماجرا غفلت کنید
 
روزگارم با عزا و ماتم و حسرت گذشت
پیکرم را با نوای نی کمی رحمت کنید

دور گردانید از جسمم همی بُرد و کفن
میهمان کردگارم بر تنم خلعت کنید

جملگی مدیون من باشید،،بعد از مرگ من
سوگواری کرده و تکرار این بدعت کنید

از بَرِآرامش روح و روان خسته ام
نازنین معشوق را با احترام ،دعوت کنید

تا وداعی درخور شان دو عاشق باشدا
ساعتی اطراف تابوت مرا خلوت کنید

گیسوان نازنینم بس کمند است و بلند
زین سبب تدبیری از بهر چنین زینت کنید

سر به روی شانه ام باید گذارد عشق من
بهر بالا بردن سر شانه ام همّت کنید

تا بدانجایی که اِکراهی نباشد در میان
این وداع واپسین همراه با عزّت کنید

لحظه ای دیگر به زیر خاک می باید شدن
از لبان دلرُبایم بوسه ای قسمت کنید

در نهایت دور گردانید او را از بَرَم 
جسم بی جان مرا مدفون در تربت کنید

بعد تدفینم نگارم را به بالین آورید 
جای غم هر لحظه اش را غرق در نُزهت کنید

گر چه او آرام می ماند به یاد من ولی
شادمانی را برایش بعدِ من سنّت  کنید

روی قبر من نویسید عاشقی دیوانه بود
دم به دم از عشق بازی های من صحبت کنید

حک نمایید عشق را بر روی سنگ قبر من
منکران عشق را بی انتها لعنت کنید

چون به فرمان خدای عشق بازان آمدید
با کمال عشق بازان زین جهان هجرت کنید
 
سروده : علی احمدی ( بابک حادثه)
 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۰۰ ، ۱۴:۳۶
بابک حادثه

عشق می خواهد دلم قلب تو کاری می کند؟

از برای بوسه لب های تو یاری می کند؟

 

همچو ایّام گذشته  بَهر دیدارم دلت

شور دارد ؟ دم به دم لحظه شماری می کند؟

 

گر بخواهم بار دیگر واله و شیدا شوم

عشوه های دلکِشت رفع خماری می کند؟

 

اَر دلم همچون کبوتر پَر کِشد بَر بام تو
قلبت آنرا صید چون باز شکاری می کند؟

 

از برای این سکوت جانگداز زندگی
نغمه های دل فریبت عزم یاری می کند؟

 

پاسخم دِه شوخ چشمم جان به لب گردیده ام
گر بمیرم بی تو روحم بیقراری می کند

 

روزگارم درغیابت  چون زمستان شد سیه
گرمی آغوش تو جانم بهاری می کند

 

نازنینم ناز کم کن کاین دل خونین من
در فراغت هر زمان  بی وقفه زاری می کند

 

فصل هایم آنقَدَر در حسرت روی تو رفت

هر شبم از روز حسِّ شرمساری می کند

 

لعن و نفرین بر جدایی کاینچنین خوارم نمود
پیش چشم خلق قلبم مشقِ خواری می کند

 

رفتی و این دل برای لحظه ای عاشق شدن
بر در هر مفلسی هی جیره خواری می کند

 

سروده : بابک حادثه

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۹ ، ۰۳:۵۵
بابک حادثه